افکار و سخنان نیچه :
نیچه سخنان و حرفهایی را زدهاست که خلاف آن چیزی است که جامعه و مردم آن را در تبادلات اجتماعی دریافتهاندالبته اگر سخنان نیچه در باب بحثهای فلسفی پیچیده بود که در محافل فیلسوفان مطرحمیشد شاید جای تعجب نبود لکن او سخنانی بسیار عامیانه را که با فرهنگ مردم و منشهایمردم سرستیز داشت بر زبان جاری کرده است او این سخنان را بسیار شاعرانه و قدرتمندگفته است بطوری که تأثیرش را گذاشته و کتابهای او از پر فروشترین کتابها گردیدهاست و اندیشهاش به بحث گذاشته میشود.
او در مورد سقراط حکیم بزرگیونان و معلم اخلاق گفته است که (سقراط یک سوء تفاهم بود) و همچنین در مورد دینمسیحیت نیز که به طرز افراطی از آموزههای اخلاقی سرشار است میگوید که (مسیحیت یکسوء تفاهم بود).
در مورد خداوند کهداستایوسکی میگوید اگر خداوند نباشد هر کاری مجاز میشود نیچه گفته است که (خدامرده است). او در مورد خود گفته است که (من انسان نیستم من دینامیتم).
● عقایداخلاقی :
نیچه مدعی است که رانده شدنروحیه دیونیزوسی (یکی از خدایان یونان که مظهر شراب مهمان دوستی و واگذاردن زندگیبود) از سوی روحیه آپولونی (یکی از خدایان یونان که مظهر کرامت و حرمت و با اندیشههاییچون خودت را بشناس و یا از حد و مرزت فراتر نرو) علت انحطاط فرهنگ و تمدن یونانیبوده او معتقد بود که انحطاط فرهنگ یونانی ـ غربی را بهتر از هر جای دیگر میتواندر روحیه فلسفی مغرب زمین خواند.
نیچه نخست تحت لوای زرتشتحکیم پارسی با این طرز تفکر مبارزه کرد و چنین گفت زرتشت » را در این رابطهنوشت.او برآمدن انسان جدیدی را که همان (ابر مرد) است اعلام میکند۰
نیچه در قبال اخلاق سنتیموضعی کاملاً مخالف اختیار کرد و گفته است که مجموعه اخلاق نیک خواهانه یک سوءتفاهم بود » از نظر او اینکه انسان باید انسانیتش را به معنای تام و تمام در خودمحقق سازد و اینکه رسد آدمی به جایی که به جز خدا نباشد » و اینکه انسان بایداراده و فهم خود را در چارچوب یک زندگی نیک شکوفا کند و در هماهنگی با طبیعت وانسانهای دیگر و خود از عقل و یا از سایر منابع اندیشه مثل وحی کمک بگیرد همه وهمه یک خطای بزرگ است۰ از منظر نیچه انسان زمانی کامل و سعادتمند است که (فراسوینیک و بد) زندگی کنند۰
نیچه اخلاق را از منظرطبقاتی میبیند همان گونه که مارکس اقتصاد و جامعه را از این منظر دیده است۰
نیچه اخلاق را نه زایندهفرهنگ جامعه و نه احساسات فرد میداند۰ نه نسبیگرائی فرهنگی را میپذیرد و نهاحساس گرائی را۰
او انسانها را به دو طبقهتقسیم میکند طبقه سروران و بردگان که هر کدام از این طبقه اخلاق خاص خود رادارند۰ نزد سروران مفاهیم (نیک ـ بد) همردیف مفاهیم (ادب و بیحرمتی) است۰ اینطبقه رفتارها و اخلاقیات که با ترس و یا همدردی مترادف هستند را بد میخوانند ورفتار و اخلاق غرورآمیز ـ برتر ـ سرورمابانه ـ خوب هستند۰
این گروه بر توان و قوای خوداعتماد میورزند و درصد ی آرزوها و تمنیات خود بر میآیند و بطور طبیعی علیهانسانهای فرودست خصومت میورزند و فروتنی و گذشت را به مسخره میگیرند۰
طبقه بردگان ، اخلاق ،گرایشات و آرزوهای سروران را محکوم میکنند۰ در این طبقه همچنان که قدرت و جاهطلبیطبقه سروران بد و ضد اخلاق تلقی میگردد خصلتهای بردگان اخلاقی خوب توصیف میشوددر حقیقت چون باید از سروران تبعیت کنند و فرمانبردار باشند در نظر آنانفرمانبرداری ، اخلاق خوبی است و غرور اخلاقی بد و همچنین در این رابطه صبر ،مهربانی ، برادری ، هم زیستی ، محبت فضیلت محسوب می شود.
نظام اخلاقی نیچه برآمده ازتصور او از انسان است از اینکه انسان هنگامی به مقام انسانیت نائل میشود کهقابلیتهای انسانی خود را با عقل و اراده محقق سازد از نظر او کاریکاتوری از (ابرمرد)و از زندگی است. از نظر او انسان هنگامی مجال و فرصت شکوفاشدن دارد که بتواند هرگونه مقاومتی را در هم بشکند و از خود ابر مرد بسازد او معتقد است که مراقبت واعمال تحکم بر اراده و فهم (اراده بر قدرت) ، یعنی موتور زندگی را محدود میسازد.انسان هنگامی سرور خواهد بود که خود را در دریای جاویدان زندگی در اندازد و با اوپیش رود.
● نگاهانتقادی :
نیچه نه تنها خدا را بلکهانسان را نفی کرده است آن هم با تندترین جملات که تاکنون هیچ کس جرئت ابراز آن رانداشت. نه تنها انسان را فاقد بعد میدانست بلکه عقل او را مورد انکار قرارداد.
او انسان را حیوانی ددمنشتوصیف میکند و چنین است که بسیاری از مخالفان نیچه در فلسفه او زمینههایی برایپرورش افکار مستبدانه و جنون آمیز (رایش سوم) یافتهاند و غالباً برتری نژادی ژرمنهارا با ابر مردی که نیچه از آن سخن گفته مرتبط میدانند۰ اما این نیز واقعیت است کهنیچه نژاد آلمانی را نکوهش کرده است.
در فلسفه او پس از نفی خدا وروح انسان دیگر چه چیز باقی میماند ؟ احتمالاً هیچ و همان نیست انگاری که نیچه بهآن رسیده است.
فهم غلط نیچه از دین و خدا وانسان ، (ابرمرد) او را به (ابر امردی) که به نیهیلسم میانجامد تبدیل کرده است هرچند برخی این ابرمرد را (رایش سوم) و برخی (داوینچی) میدانند.
● مقایسهنظام اخلاقی نیچه :
در صورتی که نظام اخلاقینیچه را با نظام اخلاق دینی مقایسه کنیم به نتایج جالب توجه میرسیم.۰ ابر مردنیچه را با لباس مذهب و دین در نظام اخلاق دینی فراوان داریم. در حالیکه نیچه بهبیراهه میرود و بدنبال آن در نظام غیر دینی و حتی ضد دینی است.
البته منصور حلاج عارف بزرگقرن سوم از دیدگاه مارکسیستها ابرمردی است که از (خودآئی) به (خدائی) رسیده است وخود را خدا میداند البته شطحیات او نیز مترادف با سخنان نیچه است.
اما در مکتـب اسلام حضرت علی(ع) انسان کاملـی است و مترادف ابر مرد » . او کسی است که براساس آرزوی نیچهفراتر از نیک و بد میاندیشید. او کسی است که در نماز خود انگشتری یادگار رسول خدارا به گدا میدهد و در جنگ صفین بر علیه آنان که قرآن را سرنیزه میکند و قرآن رابه داوری میطلبد به یاران خود میگوید : که قرآن ناطق منم ، اینها پاورق پارهایبیش نیستند و در جنگ خندق در نبرد تن به تن با عمر بن عبدود وقتی که خواست سر اورا از تن جدا کند و او آب دهان انداخت لحظهای درنگ کرد که مباداً این کشتن او ازسر انتقام و هوای نفس باشد.از این نمونهها در مکتب اسلام فراوان هستند اما ماحصلکلام اینکه بنظر میرسد که ابر مرد نیچه همان انسان خلیفه الله مکاتب دینی باشد.
● نتیجه :
با بررسی افکار نیچه مشخص میگرددکه او بدنبال الگوئی از انسان است که ابر مرد باشد و فراتر از نیک و بد بیندیشد :حضرت علی (ع) میفرماید که برخی خدا را به طمع بهشت عبادت میکنند و این عبادتتاجران است و برخی به خاطر ترس از جهنم عبادت میکنند که این عبادت بردگان است منخدا را بخاطر محبت او و بخاطر خداوندی او عبادت میکنم. آیا مصداق این سخناناندیشیدن فراتر از نیک و بد نیست ؟
اما اینکه نیچه چرا بدنیالالگوی خود در نظام غیر دینی و ضد دین جستجو میکند ؟ مسئولیت فیلسوفان و معتقدانبه وحدانیت خداوند و معتقدان نظامها دینی را سنگینتر میکند.
آیا این نظامها در گسترشافکار فلسفی خود کاستی داشتهاند ؟ آیا نیچه با این افکار و این نظامها و اینشخصیتهای دینی آشنا بوده است ؟
اینها همه پرسشهایی است کهمتفکران اسلامی را به تلاشی دو چندان در اشاعه مبانی فلسفی و اخلاقی دین نه بهعنوان گفتگوی تمدنها و نه به عنوان گفتگوی ادیان بلکه به عنوان (گفتگوی اخلاقها)برای یافتن منشور تفاهم ملل تحریک مینماید.
منابع : کتاب چنین گفت زرتشت ـداوری اخلاقی ـ ترجمه دکتر احمدعلی حیدری ـ مقالههای اینترنت
رحمتاله علیرحیمی
دانشجویکارشناسی ارشد رشته اخلاق
دانشکدهمجازی فرهنگ و معارف اسلامی – قم
منبع :بانک مقالات فارسی
درباره این سایت