•••
البته گزینگویههانوعی ذهنیت گلهوار را نیز در خود دارند. از حکمتهای ادبی سومر و مصر تاکنون،گزینگویهها نیروی خود را مدیون گلچینهایی بودند که مردم جامعه گرد آورده بودند.هر گزینگویه ممکن است به بهترین شکل، آنگونه که شلگل مدعی است، کمالی در خودباشد»، اما همچنین به نقطهای در شبکهای تبدیل میشود که اغلب فراسوی مرزهای ملیمیرود، و در عینحال میتواند شهرت و اعتبار خود را هم دائماً گسترش دهد. اینگونهاست که بهترین گزینگویههای مدرن هرگز بهمنزلۀ جملهای تکین نوشته نشدهاند،بلکه نویسندگانِ این سبک، از فرانسوا دو لا روشفوکو۷ و گوته تا جرج کریستوف لیختنبرگ، پاسکال ونیچه، دفترچههای بسیاری داشتهاند، پر از گزینگویههایی که اغلب در به پایانرساندن آن به دردسر افتادند.
لذا با آنکه گزینگویهممکن است نوعی جوجهتیغی هژمونیک تلقی شود، مجموعهای از گزینگویهها بیشتر بهشمار زیادی از روباههای کوچک و زیرک شبیهاند.
از لحاظ ریشهشناختی،گزینگویه(aphorism) ترکیبی است از پیشوندیونانی apoبه معنای از، دور از»وhorizein به معنای بستن و محدودکردن». اصطلاح افق(horizon) که با این واژۀ یونانیهمریشه است، در لغتنامۀ وبستر چنین توصیف شده است:
الف. پیوند ظاهریِ زمین وآسمان
ب. دایره بزرگی بر کرهآسمانی که از تقاطع کره آسمانی و صفحهای مماس با سطح زمین، از چشمانداز ناظر،شکل میگیرد.
رسیدن به افق همیشهناممکن است؛ چراکه افق همواره بهشکلی محتوم و ذاتی عقب مینشیند. افق بهمثابۀموضع استعلایی، همچون خطی است بدون آغاز و انجام که مرز میان دیدنی و نادیدنی راتعیین میکند.
گزینگویهها نحوۀ بیانخاصی دارند، محدودهها را معین میسازند و معنای خود را بنا مینهند. هر تعریفمطلوب از محدوده و بیرون و درونْ خودآگاه است؛ همچنانکه تعریف یک چیزْ در نهایتمحدود ساختن آن است. انحنای زمین، مانند فرمِ اندیشه، بهمعنای این است که هموارهمحدودهای پیش روی ما حضور دارد. گزینگویه در این بستر معنایی، از تناهی ما نشاندارد که پیوسته در برابر افقی گریزان ایستادهایم. بر این اساس، اندیشه در فرارویاز افق زمان ناتوان است.
ما در دورههای پرآشوبو دشوار ممکن است توان تمرکز بر متنهای پرحجم و سنگین را نداشته باشیم. متونیهمچون این یا آن۸، اثر درخشان کگور، این فیلسوف پارهگفتارها،که در دو مجلد قطور و ۱۲۰۰ صفحهای در دانشگاه پرینستون ترجمه شده است. پدیدارشناسی روح هگل که ۶۰۰ صفحه است، جمهوری افلاطوننیز ۵۰۰ و نقدهای سهگانه کانت در مجموع ۲۴۰۰ صفحه است. میشل فوکو نیز کتابهایحجیمی را به نگارش درآورده که زایش کلینیک، تنبیه و مجازات، نظماشیا و دیرینهشناسی دانش از آن جملهاند. او در سالهایپایانی عمر خود به ژانر کوتاهتری روی آورد که در عصر باستان هاپونماتا۹ خوانده میشد. نمونههایی از این شیوه را درگفتار رواقیان، اپیکوریان و عیسی (ع) میتوان یافت. او در خود نویسی»۱۰ دربارۀ سبک واگویه» مینویسد:
در این دوران، فرهنگی درکار بوده که میتوان با نام نوشتار شخصی» از آن یاد کرد: یادداشتبرداری ازخواندهها، گفتگوها و تأملاتی که شخص شنیده، داشته یا به کار گرفته است؛ یادداشتنویسیدربارۀ این یا آن موضوع مهم (آنچه در یونان واگویه خوانده میشد) که با گذر زمانبارها خوانده میشود تا محتوای آن دوباره در دسترس قرار گیرد.
بر این اساس، پروای خودداشتن، به معنای تفکر دربارۀ گزینگویهها و اندیشیدنی گزینگویانه است.
نیچه در حکمت شادان»نوشته است:
ما از آنها نیستیم کهتنها از میان کتابها و در پی برانگیخته شدن با آنها میاندیشند. عادت ما این استکه خارج از خانه بیندیشیم؛ در راه رفتن، بالا پریدن، صعودکردن، رقصیدن. و ترجیحاًدر کوههایی تنها یا در نزدیکی دریا؛ جایی که حتی مسیرها نیز اندیشهبرانگیزند.
?????!!!در عصر همهگیری کووید-۱۹ و گرفتاری انسانی، بسیاری از ما در خانهحبس شدهایم. آیا گزینگویهای خوشساخت، ملایم و لطیف دقیقاً همان چیزی نیست کهراه میرود، میجهد، صعود میکند و میرقصد؟ شاید با خواندن گزینگویههای بیشتر،و سرودن گزینگویههای خودمان، بتوانیم هنر زیستن در این عصر تاریک را تقویت کنیم.اما از همه اینها گذشته، واقعا چه کسی در گردش بیرونِ خانه هگل میخواند؟؟؟؟؟!!!!!!!
درباره این سایت