محل تبلیغات شما



گزین‌گویه‌ها پیش ازتولد فلسفۀ غرب نیز وجود داشته‌اند. در یونان باستان، گفته‌های کوتاه اناکسیمندر،کسنوفانس، پارمنیدس یا هراکلیتوس نخستین تلاش‌ها برای تفکر نظرورزانه را بنیاننهادند و درعین‌حال، سنتی را تأسیس کردند که افلاطون و ارسطو مخالف سرسخت آنبودند. گفته‌های مبهم آن‌ها از تحلیل گفتار می‌گریزد و در چارچوبِ نظم سیستماتیکقرار نمی‌گیرد. با آنکه هیچکس در خردمندانه بودن این گفته‌ها تردید نداشت، افلاطونو ارسطو با گونه‌ای دودلی به آن‌ها می‌نگریستند. زیرا چنین به نظر می‌رسید که اینسخنان بی ‌هیچ دقتی بر زبان آمده‌اند و گفته‌هایی پراکنده و مشوش از زبان مردانیبس زیرک و دانا هستند.

به عنوان مثال افلاطوندر نقد هراکلیتوس چنین می‌گوید:

اگر از اینان سؤالیبپرسید، عبارتی رازآلود را از انبان خود بیرون می‌کشد و به سویتان پرتاب می‌کند واگر تلاش کنید او را به ارائۀ توضیحی از آنچه گفته وادارید، عبارت دیگری را دریافتخواهید کرد، پر از پیچ‌وتابِ غریبِ زبان.

افلاطون این راهبردهراکلیتوسی را مشکل‌زا می‌داند، چرا که چنین متفکری پیوسته به خلق گزین‌گویه‌هایتازه می‌پردازد تا از داوری و نتیجه‌گیری بگریزد. در چنین چارچوبی، هراکلیتوس دستِ‌کمبه دو شیوۀ بنیادین در برابر افلاطون می‌ایستد: نخست آنکه نظریۀ تغییر دائمیِ اودر تقابل با نظریۀ صور افلاطونی است و دوم آنکه اندیشۀ او ظاهراً در به نحویانفرادی، تک‌گویانه و ضدانسان‌گرایانه بر مخاطب اثر می‌گذارد، حال آنکه افلاطونهمواره متفکری اجتماعی، اهل گفتگو و پذیرا به نظر می‌رسد.

نقد افلاطون بر شیوۀگزین‌گویانه و رازآلود سلف خویش، نشانگر مرحله‌ای مهم در روند تکامل فلسفه باستانیاست که در آن، حرف‌های الهام‌آمیز جای خود را به گفتار استدلالی می‌دهد، تفکر ازابهام به سوی وضوح می‌رود و در نتیجه، سبک گزین‌گویانه به سود استدلال منطقی بهحاشیه رانده می‌شود. به‌این‌ترتیب، از دوران سقراط به بعد، فلسفه را نمی‌توان بدونبرهان و استدلال تصور کرد.

من معتقدم می‌شود دربرابر افلاطون از هراکلیتوس دفاع کرد. زیرا سردرگمی برآمده از گفته‌های معماگونهوماً به ویرانی تفکر نمی‌انجامد، بلکه می‌تواند منجر به پژوهش‌هایی مولّد بشود.برای نمونه گفتۀ مشهور زیر را در نظر بگیرید:

ذات پنهان‌شدن را دوستدارد.
(
یا)
ذات معمولاً خود را پنهانمی‌کند.

این چند واژه سیلی ازتفسیر و پرسش به راه انداخته‌اند: ذات چیست؟ پنهان‌شدن چیست؟ دوست‌داشتن چیست؟ پیرهدو۱، فیلسوف فرانسوی در حجابِ ایزیس۲ از دست‌کم پنج تفسیر ممکن از این عبارت سخن می‌گوید:دانستنِ معنای حقیقی هر چیز دشوار است؛ معنا می‌خواهد پنهان شود؛ ذات منشاء هر چیزاست و جست‌وجوی ردپای آن دشوار است؛ مرگ از پیِ زادن می‌آید؛ و نمودها فریبنده‌اند.ذات هراکلیتوس (و به‌طور کلی ذات زبان) دوست دارد پنهان شود. بر این پایه می‌تواننتیجه گرفت که گزین‌گویه‌ها پنهان‌شدن را دوست دارند و تفاسیر روشن‌ساختن را.

الگویی که هراکلیتوسدربارۀ ذات به کار می‌برد را می‌توان دربارۀ هر نوع گزین‌گویی گفت. گزین‌گویه‌هابه دقت و خوانش کامل‌تر دعوت می‌کنند و هم‌زمان در برابر هر خوانشی می‌ایستند، وبه این ترتیب از هر خواننده‌ای می‌خواهند تا دست به تعبیر و تفسیر (هرمنوتیک)بزند. پاره‌گفته‌ها نسبت به فلسفۀ استدلالی تناقض‌آمیز و ابتدایی به نظر می‌رسند؛زیرا معماگونه و پیچیده‌اند و کاری نمی‌کنند جز برانگیختن ما به تفکر دربارۀخواستگاه و ذات اشیا.

هر گزین‌گویه‌‌ایمستم تفسیر است و در این تفسیر، خواننده به مشارکت در کنش فلسفی فراخوانده می‌شود.او دعوت می‌شود که خود نیز فلسفه بورزد. ازاین‌رو گزین‌گویه‌ها هم‌زمان پیش ازفلسفه حضور دارند، در برابر آن می‌ایستند و پس از فلسفه ادامه می‌یابند.

دکارت در قرن هفدهمفلسفۀ جدید را با ارائۀ قوانین و جهت‌گیری‌های مورد نیاز برای اندیشیدنِ شفاف آغازکرد. با‌این‌حال و چند دهه پس از او، پاسکال اصلاحاتی اساسی در پیشنهاد او ایجادکرد. شاید او شرط بسته بود» که نظم قاعده‌مند، بیش از حد جدی گرفته شده است.پاسکال از هر جهت یکی از نوابغ عصر خود بود. او در سنین جوانی در هندسه و جبر تلاش‌هایمؤثری کرد و در اواخر دهۀ بیستم

دیالکتیک فلسفه و گزیده‌گویی درآلمان سدۀ نوزدهم به اوج خود رسید

زندگی،بعد از یک بیماری سخت، وارد گفتگویی دینی شد که ده سال پایانیِ عمر کوتاه‌اش راصرف آن کرد تا در تلاشی بی‌ثمر، نوعی دفاعیۀ دینی» برای توجیه مسیحیت فراهم کند.تلاش‌هایی که پس از مرگی نابهنگام در ۱۶۷۰ تحت عنوان اندیشه‌ها۳ منتشرشد.

کوشش پاسکال در سراسر زندگی‌اش به تلاشی بی‌پایان برایفروکاستن واژه‌ها به گوهر اصلی آن‌ها تبدیل شد، به هدف جست‌وجوی نیستیِ ناب وفراخواندن خواننده به مرزها. برای او هر چیز متناهی نوعی پاره‌گفتار به شمار می‌رود،زیرا چیزها قطعاتی هستند برکنده از نامتناهی. به همین ترتیب، ماهیت تناهی آن گونهاست که حتی میزان عظیمی از پاره‌گفتارها نیز در گردآوردن و به‌زبان‌آوردنِ تمامیتِنامتناهی ناتوان است؛ چراکه افزودن یک واحد به نامتناهی، به هیچ روی آن را افزایشنمی‌دهد؛ درست همان گونه که افزودن یک متر به طولِ بی‌نهایت آن را بیشتر نمی‌کند».فقدان نظم در پاسکال به رسمیت شناختنِ ناکامی ذهن انسان در فهم امر نامتناهی است.از این ‌رو اندیشه‌ها اثری است که در چارچوبِ بوطیقای پاره‌گفتارعمل می‌کند.

پس از مرگ پاسکال در ۱۶۶۲، بیش از ۸۰۰ ورق‌پاره در سطوحمتفاوتی از بی‌نظمی از او بر جای ماند. این پاره‌گفتارها، تا حدود زیادی، پیامدنفی اصرار دکارت بر نظم و وضوح هستند. مثلاً این سخن که قلب را دلایلی است که عقلبدان راه ندارد»، یکی از روشن‌ترین نمونه‌ها است. نقد اصلی پاسکال به دکارت ایناست که او فلسفه را به نظامی بیش از حد ‌عقلانی» فروکاسته است. از دید پاسکال اینگزاره که می‌اندیشم، پس هستم»، بر زمینی لرزان بنا شده، زیرا خودی» که دکارت بهعنوان بنیاد هر نوع خردورزی مطرح کرده است، چیزی نیست جز ذاتی کم‌مایه. این گونهاست که پاسکال وضعیت انسانی را این‌طور می‌بیند:

چه جانوری، چه آشوبی . کر‌م خاکی ضعیف، مخزن حقایق، گنداب تردید و خطا، شکوهو تفاله کیهان!

در واقع، مجموعۀ باشکوه و گردآمده در اندیشه‌ها رامی‌توان به‌عنوان نمونه‌ای از ایستادگی تاریخی و درخشان در برابر اعتماد همه‌جانبهبه عقل دکارتی مطالعه کرد.

                                                                                         •••

همان که هستیم بایست باشیم

شعر حافظ= امید به راه و از راه ماندگی

اکهارت توله(تولی)

ذات ,افلاطون ,پاسکال ,فلسفه ,هراکلیتوس ,پس ,است که ,در برابر ,پس از ,و در ,هر چیز

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

burgreehamplo loretobut گوناگون کانون بازنشستگان جهادسازندگی (سابق) آذربایجان شرقی terpgalunglars مشاوره حقوقی فدک paydiphdisctas استودیو دایموند صبح لرستان دلشکسته